واکنش نهاد مبارزه با شایعات دوات سعودی به خبر حذف« لا اله الا الله، محمد رسول الله» از پرچم عربستان
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۹۶۵۴۰
به گزارش همشهری آنلاین، ایسنا به نقل از سایت ایندیپندنت عربی نوشت: موافقت مجلس شورای عربستان با اکثریت آرا با پیش نویس تغییر پرچم خشم شهروندان این کشور را برانگیخت.
به محض تصویب پیشنویس اصلاحیه پرچم، شعار و سرود ملی عربستان، در محافل سعودی به ویژه شبکه های اجتماعی جنجال گستردهای به پا شد. بطوریکه برخی تغییر پرچم و سرود ملی را رد و برخی دیگر آن را تایید کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
واکنش ایرانیها به حذف «لااله الاالله، محمد رسولالله» از پرچم عربستان
سعد بن صلیب العتیبی، ارائه دهنده این پیشنویس و عضو مجلس شورای عربستان در توضیح این امر گفت، تغییر پرچم صحت ندارد و تنها به منظور اصلاح شیوه نامه ای است که حدود ۵۰ سال از صدور آن میگذرد و نیز به منظور همسویی با جریان بزرگی است که عربستان طی سالهای اخیر در بازنگری و توسعه برخی سیستمها و متون قانونگذاری در راستای اهداف و چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان آغاز کرده است.
این توئیتها باعث شد که «نهاد مبارزه با شایعات» عربستان توضیح دهد که اخبار منتشر شده در مورد تغییر شکل و محتوای پرچم عربستان و سرود ملی نادرست است و واقعیت این است که این اصلاحیه، محتوای پرچم را تغییر نخواهد داد بلکه تغییر در شیوه نامه و به منظور به روزرسانی ضوابط و پروتکلهای استفاده از آن است.
مجلس شورای عربستان، روز دوشنبه پیشنویس اصلاحیه «شیوه نامه پرچم» را که بیش از ۵۰ سال پیش صادر شده بود، پس از بررسی آن توسط کمیته امور امنیتی و نظامی این شورا تصویب کرد.
العتیبی دلیل پیشنهاد خود مبنی بر اصلاح سرود ملی این کشور را به نیاز پادشاهی برای پر کردن "خلأ قانونگذاری" ناشی از عدم وجود شیوه نامهای دانست که احکام و مفاد مرتبط با شکل پرچم یا سرود کشور را مشخص کند.
وی در رابطه با شعار عربستان توضیح داد که تعیین مجازاتهای بازدارنده برای افرادی که در استفاده از آن تخطی میکنند و ایجاد ضوابط برای پرچم یکی از دلایلی است که وی را بر آن داشته تا درخواست اصلاح را در کنار انجام تغییراتی بر روی پرچم برای تبدیل شدن به پرچم جدید داشته باشد.
در خصوص شکل پرچم جدید عربستان در سال ۲۰۲۲، رسانه های رسمی عربستان تصریح کردند که این اصلاحیه تنها به شیوه نامه هر یک از پرچمها، سرودها و شعارهای ملی محدود خواهد شد.
منابع رسانهای تاکید کردند که شکل یا محتوای پرچم، شعار یا سرود عربستان تحت تاثیر قرار نگرفته است و این پیشنهاد در مرحله بعدی به ملک سلمان ارائه خواهد شد.
عساف ابو ثنین، عضو مجلس شورای عربستان نیز معتقد است افزودن یک پاراگراف به ماده چهارم قانون اساسی (درمورد نشان و سرود ملی) که توضیح دهد علت قرار گرفتن شمشیر در پرچم برای حفظ پرچم ، کشور، ملت و سرزمین و نه تجاوز به دیگران است، امری ضروری به شمار میرود.
نسلهای متوالی به شکل پرچم قدیمی عربستان عادت کردهاند که با رنگ سبز مشخص میشود و عبارت «لا اله الا الله ، محمد رسول الله» در وسط آن و شمشیر به موازات عبارت در زیر آن قرار دارد. با توجه به مطالب فوق مشخص میشود که پرچم جدید عربستان همان پرچم فعلی است و از نظر شکل و محتوا تغییری در آن نخواهد داشت.
کد خبر 654780 برچسبها عربستانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: عربستان مجلس شورای عربستان سرود ملی شیوه نامه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۹۶۵۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سالهای اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.
به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته میشود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد میکند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.
برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی میشود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست میدهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان میدهد.
اما نگاهی دقیقتر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان میدهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزارهای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.
اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عربهای عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.
با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکراتها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف میکند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» میداند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگانهای عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.
این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عربهای عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاههای آلترناتیو دیگر که در سالهای اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف میکند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا میسازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانهای وهابی پیوند میزند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد میکند و سه دهه پویایی سیاسی و رویدادهای تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل میدهد.
در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آلهای اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتارها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح میکرد.
بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمینهای عرب پسا عثمانی میدانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبههای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.
سایر سلفیها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آنها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجستهای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی مینویسد، سلفیها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.
آنچه از همه این روایتهای تاریخی برداشت میشود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمیکاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب میکند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیروهای تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.